فان جوکی| عکس خنده دار جدید | جوک و اس ام اس خنده دار | کاریکاتور جدید خنده دار

24 ساعت از زندگی یک پسر ایرانی - طنز خنده دار

این مطلب ضد پسرنیست فقط یک طنز خنده داره امیدوارم خوشتون بیاد

سلام دوستان

من این مطلب رو در مورد دختران گذاشتم

دخترخانمای محترم اعتراض کردن که برای پسرا هم بزاریدش

منم این مطلب رو قرار دادم عدالت رعایت شه

::::

6 صبح: خواب ... خر خر ... پف پف ...

8 صبح: تو رخت خواب…..

9 صبح: یکم وول میخوره یه لنگه از پاشو از زیر پتو میده بیرون کفش های مارک دارش هنوز پاشه از پارتی دیشب اومده زحمت در آوردنشم نکشیده….

10 صبح: مامان در و باز میکنه میبینه پسرش خوابه(الهی مادر فدات شه بچه ام تا صبح خونه دوستش کارای پایان نامه اش رو انجام میداده گناه داره صداش نکنم یکم دیگه بخوابه!)

11 صبح : از جا میپره سمت دستشویی………….(برای جلوگیری از ترکیدن مثانه ...اگه نه که باز خوابه)

12 صبح یا ظهر: موبایلشو میبینه 99 تا میس کال 199 تا اس ام اس سرش گیج میره سونیا - رزا- سارا-بهناز -نازی-ژیلا- الناز- بیتا و………اقدس و شوکت هم آخریاشن اوه باز زنگ میخوره؟ سایلنت بهترین راه حله!

میشه یه ساعت دیگه هم خوابید!

1 ظهر: مامان اومد دم در باز خوابه؟ پسر گلم بیدار شو مادر لنگه ظهر پاشو ضعف می کنیا! خوشگلم مامانت قوربونه ابروهای شمشیریت بره ….پسررررررررررم (پتو رو میکشه)….ا…مامان!! بزار بخوابم پاشو دیگه پرتش میکنه

2 ظهر:ماماااااااااااااان …..ناهار ... پا میشه اندازه یه دایناسور منقرض نشده میخوره و کم غرغر میکنه که این چیه پختین و مامان مردم برای بچه هاشون چیا میپزن و ...

3 ظهر:مامااااان جورابام کو؟ مامان پیرهنمو اتو نکردی هنوز؟ مامان چرا شلوارم نشستس ... مامان کیف پولم چرا خالیه  (و با کمک مامان از جیب پدر کیف پول آقا پسر پر میشه)

4عصر: مامااااااااااان ….سوییچ؟؟ و مامان سوئیچ ماشین بابا رو میگیره (اخمای بابا توی همه و غرغر میکنه میگه صبح بزور باکو پر بنزین کردم که به کارام برسم حالا این میخاد بره دور دور کنه ...)

5 عصر: اولین اتو…(مسافرکشی صلواتی پسرا بیشتر برا ثوابش این عمل انسان دوستانه رو انجام میدن)

6 عصر:به دستور مامان میره دنبال آبجی کوچیکه کلاس زبان البته این کار هم فقط از روی علاقه به خواهر انجام میده نه برای دید زنی چشم ها مثل چراغ پلیس میگرده که کسی از قلم نیوفته البته این کار هم برای نظارت وحس انسان دوستی انجام میده و فقط کافیه یک پسر 10 ساله بیاد بیرون از کلاس خواهر پشت کنکوریشو خفه میکنه که ..آره کلاس مختلطه تو هم این همه کلاس حتما باید بیای اینجا! حالا باشه خونه حسابتو میرسم به لیدا بگو بیاد برسونیمش دیر وقته زشته..(داداش آخه اون که خونه اش 2ساعت با ما فاصله است….امان از این خواهر ها که درد برادراشونو نمی فهمن نمی دونن برادر ضون بیچاره کمک و امداد…)

7 عصر: لیدا خانم شما تشنه تون نیست آبجی؟ تو چی؟ با یه آب زرشک چطورین؟
(زود خودش میخوره دوتا هم میاره میده به خواهرش و لیدا جون سریع راه میوفته یه ترمز شدید که لیدا جان نیازمند به دستمال کاغذی علی آقا هم که نقشه اش گرفت دستمال حاوی شماره موبایل رو تقدیم میکنه ….)با یه عالمه شرمندگی لیدا که خشکش زده ترجیح میده با مانتوش پاک کنه …

8 غروب: دم خونه لیدا و لحظه فراق ….چه زود دیر می شود...!!! لیدا تو دلش میگه پسره ایکبیری حیف این خواهر که تو داری خخخخ

9 شب: آقا این خانم برسونین به این آدرس با آژانس خواهرو پیچوند و سریع زنگ میزنه به فرزین و ارشام و سروش که قلیون و جور کنین بریم یه جا یه چنتا دود بدیم تو ریه هامون حالمون خوب بشه…..

10شب: یه مهمونی کوچیک طرفای کامرانیه حیلی خلوت فقط از دور شبیه تظاهرات میمونه… چیز خاصیم نیست فقط یه موزیک ملایم با ریتم تند و یکم ورزش اروبیک و ...

2شب:مادر کجا بودی؟ دلم هزار راه رفت …. چقدر برای پایان نامه ات زحمت میکشی دیگه جون نمونده برات بیا یه لقمه غذا بخور جون بگیری؟ نه مامان خسته ام با لباس تو رختخواب ولو میشه (مادر: الهی مادرت بمیره باز بی غذا خوابید خدا لعنت کنه هر چی دانشگاه بچه های مردم اسیرن برا یه درس هر شب تحقیق!!!)

3 شب: دونه به دونه برنامه های موبایلشو چک میکنه و پی ام دخترا رو جواب میده ...

4 صبح : مکالمات طرح شبانش تموم میشه و کم کم احساس میکنه یکمی خوابش میاد ...

5 صبح : خوابه دیگه بزارید بخابه چیکارش دارین بدبخوتو

 ////////////////

این مطلب طنز بود پسرا از دخترا یاد بگیرن یکمی با جنبه باشن ...

دخترا هیچی نگفتن ...

اینم مطلب در مورد دخترا